شرح یک داستان قدیمی از ابراهیم مدرس
از کتاب قدیمی که از سالهای پیش در خانواده ما حفظ شده و امروز بصورت
خیلی کاهی و نازکی درآمده که بهتر دیدم هر دفعه مقداری از یک فصل آنرا
تایپ کنم که این مسئله شاید ماهها یا یکی دوسال طول بکشد ...چون باید وقت
آنرا هم داشته باشم...درهر صورت سعی خواهم کرد هرچه زودتر تایپ آنرا
شروع کنم البته اگر دوستانی هم علاقه به خوندن آن داشته باشند .......حتما
تشویق خواهم شد وگرنه وقت نداشتن همیشه بهانه خوبیست